نتایج جستجو برای عبارت :

همینجوری پیش برم و موفق بشم شاید اونجا رو حذف کنم نمیدونم

باهم رفتیم پارک قیطریه
اجرا داشت 
و پلان چهارمِ "اگر تصویری از زندگیت بودی چی بودی !؟" ...
...
و چقدر خاطره شد ! 
هر چی بگم کم گفتم 
اونجا که اخر برنامه خانونه اومد بهم گفت عزیزم ایشالا خوش بخت بشی !
+ میگه : فکر میکردی یه روز یه غریبه بیاد بهت تبریک بگه !
اونجا که اخر برنامه تو ارزو هامون نوشتم " خوش بختی مون ، عاقبت بخیری مون ، موفقیت مون ارزومه :) "
+میگه : ارزو ها رو نباید به کسی گفت
اونجا که خانومه گفت ، معلوم نیست که اینا راسته یا نه ، ما که نوشتیم ای
وقتی پیداش کردم خیلی خوشحال بودم، با کلی ذوق و شوق رفتم داخل، اونجا نقاشی شده بود خیلی قشنگ... کنار پاگرد، یه در بود در اتاقی که محل آموزش بچه هاست، خیلی زیبا بود، آروم و خوشحال از پله های قدیمی اونجا بالا رفتم، رسیدم به پاگرد دوم از اینجا دیگه موکت شده بود و جاکفشی هم گذاشته بودن، اونجا میتونست کاربردی تر،مرتب بشه، روی دیوارا برگه هایی چسبونده بودن که حدیث های قشنگی روشون نوشته شده بود، در ورودی برام آشنا بود، خب من قبلا اونجا برای مسابقات ر
اینکه رفیق باشم برام سخت نیستمیدونی کجاش سخته؟
اونجا که از آدم خوبه ی داستان بودن خسته ای ولی حتی یه شونه واسه گریه کردن نداری
اونجا که همه به روابطتت و دوستات حسودیشون میشه ولی تو حتی نمیتونی به یکیشون بگی چه مرگته
اونجا که گریه هاشون رو بغل کردی ولی تا میای از خودت بگی، میخوری به یه دیوار محکم.
آدما دوست دارن از خودشون حرف بزنن از خودشون بگن، حتی از تو بگن از روابطشون بگن، ولی نشنون..
.
.
دیشب دلم گرفت
دیشب تنها نبودم، ولی تنهایی گریه کردم..
روباه به شازده کوچولو گفته بودش اگه منو اهلی کنی، هربار با دیدن گندم‌زار یاد موهای طلایی تو میفتم و دلم تنگ میشه...
این اپلیکیشن ادابازی این روزا خیلی پیام میده. مثلا میگه بیا بازی! دلمون برات تنگ شده یه سری بهمون بزن و از این حرفا! هربار منو یاد گلستان و حیاط تاریک مدرسه میندازه. اونجا که از شرجی هوا کلافه بودم و هی غر میزدم و آی غر میزدم :) اونجا که خستگی، جرقه شیطونیامو روشن میکرد، اونجا که تو خودتو می‌رسوندی و میخواستی با ادابازی هم که شده خ
قربونت برم که امروز نتونستم درست حسابی بات حرف بزنم و صدامو خوب نمیشنیدی... فقط بهت گفتم دارم اماده میشم شب دعوتیم خونه داییم. گفتی پس شب دعوتین. گفتم اره. شما اونجا مراسم جزخوانی قرآن دارین اونجا. همین تایم شیش، شیش و نیم که میشه....
خوش به حال در و دیوار اونجا... خوش به حال مردم خوشبخت اونجا... ناشکرن که بهت بد میکنن.. من که دوری از تو رو چشیدم و دارم میچشم ، میفهمم چقدر خوبه که هستی عزیزمن.. خوش به حال در و دیوار اونجا.. خوش به حال مردم خوشبخت اونجا.. خوش به حال همه.. + سلام شهید .. التماس دعا ، دلتنگم..
 
 
خواهرم زنگ زد گفت فردا بریم سراب صحنه 
منم خواب بودم با صدای گوشی بیدار شدم 
گیج و منگ گفتم سراب صحنه همون سراب نیلوفره؟
خواهرم گفت نه همون جایی که تو و بنیامین رفتید 
گفت فردا وسیله میبریم میرسم اونجا پیک نیک 
گفتم من بخاطر اینکه این هفته سه بار رفتم کرمانشاه و برگشتم خیلی خسته
ممکنه نتونم بیام 
گوشی رو قط کردم .
دلم هری ریخت شروع کردم به اشک رو سایلنت 
من اونجا چطوری پا میزاشتم وقتی بنیامین اونجا خاطره داشتم.
بعد سالها که هرکسی رو که اونجا داشتی و هر خاطره ای که اونجا داشتی با اون افراد رفتن از اون محل، می ری همونجا. تو هستی، خاطرات توی نظرت هستن، اون کسان نیستند... دلم براتون تنگ شده دوستای کارشناسی، توی ارشد خیلی تلاش کردم دوستی پیدا کنم ولی هیشکی با دلم به نزدیکی زهرا و خدیجه نشد...
دلتنگتونم...
چقدر این اهنگ قشنگه
دریافت
پر از حس امید و عشق و اعتماد به خدا بود ...
برای خودم تجویز کردم روزی بیست بار این اهنگ و بشنوم
انقدر عاشقِ تو هستم که خودم و دست خودت بسپارم
حال من باید از این بهتر شه من به این معجزه ایمان دارم...
توی تاریک ترین روزامم من و هر گوشه دنیا دیدی...
من برم تو اوج آتیشم مطمئنم تو نجاتم میدی
نگران منی... 
حالت و از چشمات میخونم
نگرانم نباش
#حال_من_خوب_میشه_میدونم
#معجزه
برای شادی روح #بهنام_صفوی عزیز فاتحه ای نثار کنیم
پ ن:چطور می
به نام خدا
 
در این پست میخوام از یه تجربه ی تلخ در استفاده از لینوکس بگم :)
 
قطعا برای شما هم پیش اومده که مجبور بشید لینوکس خودتون رو کلا فرمت کنید و از نو دوباره نصب کنید :) امروز این داستان برای من پیش اومد.
 
قضیه از این قرار بود که من دیروز دانلود منیجر پرسپولیس رو خواستم روی مانجاروم نصب کنم و موفق هم شدم.
رفتم توی سایتش اونجا توضیح داده بود که برای نصب اون روی توزیع آرچ و توزیع های مبتنی بر آرچ، باید AUR استفاده کرد و از اونجا نصبش کرد.
ادا
ظروف مسی جدیدا به شدت مورد علاقه افراد قرار گرفته و به این دلیل و صدها دلیل دیگه قیمت نجومی پیدا کرده است. من هم مثل خیلیا علاقمند به خرید این ظروف شدم و قصد خرید کردم. از خیلی جاها قیمت گرفتم تا اینکه پس از کلی سوال و جواب فهمیدم که برای خرید ظروف مسی بهتره برم بازار سید اسماعیل در بازار بزرگ تهران.
خلاصه رفتم اونجا و ظروف مسی را که نیاز داشتم خریدم. واقعا تنوع محصولات در مغازه های متعدد اونجا بی نظیر بود. ضمنا قیمت بسیار مناسبی هم داشت.
 
توصیه
توی کانادا،
توی ابتدایی راهنمایی و دبیرستانش
و دانشگاه
همیشه فرصت کار volunteery هست.
یعنی اگه تو اهل کار و تلاش باشی، تا اخر دبیرستانت میتونی مینیمم 40 صفحه توی رزومت فقط بنویسی که چه کارهایی کردی به عنوان کار داوطلبانه.
مسئله بعدی اینه که
این غربیا مخصوصا اروپاییای غربی و شمالی و کاناداییا که کار دیگه ای هم ندارن و بیکارن،
از اول تا اخر زندگیشون فقط یاد میگیرن چطوری پرزنت کنن و چطوری حرف بزنن.
بعد تو فکر کن،
مردم کانادا خیلی ساده و دهن بین،
وقتی
البته قبلا هم گفته بودم
ولی با توجه به واکنش ها باز هم میگم
در تمام مدت نبودن اینجا
البته صورت پست گذاشتن
من در اینستا بودم
با این آیدی dasttanak
اونجا نوشتم و پست کردم
شاید از تنبلی بود که همشو اینجا منتقل نکردم
خلاصه میخواستم بگم گذرتون اگر اونجا میفته
هست اون اکانت
تنها دلخوشی این روزام باغ عمو یکی مونده به اخریه.بعضی روزا میریم اونجا.من خورشید رو میبینم بدون اینکه ساختمونای بلند مانعش بشنمن اسمون ابی رو با تمام پهناش میبینم و حالم خوب میشه!اونجا قدم میزنم و شکوفه های سفید و صورتی گیلاسو بو میکنم.اونجا صدای بوق و گاز دادن ماشینا نمیاد.اونجا فقط صدای نسیمه که لابه لای درختایی که پراز شکوفه هستن میپیچه و صدای پرنده ها و اگه اتیشی باشه صدای جرقه های اتیش.اونجا چایی اتیشی هست!من لیوان چاییمو دستم میگیرم و
به نظر من دانشجوی موفّق کسی است که خوب درس بخواند؛ خوب تهذیب اخلاق کند و خوب به ورزش بپردازد. من برای دانشجوی موفّق، سه شاخص دارم. البته ممکن است یک جوان موفّق در خانه، معیارهای دیگری داشته باشد؛ یک کاسب موفّق، یک اداری موفّق، معیارهای دیگری داشته باشد؛ اما دانشجوی موفّق، به حیث دانشجویی، این است: باید خوب درس بخواند، به اخلاق و تهذیب نفس بپردازد، ورزش هم بکند. ۱۳۷۷/۰۲/۲۲
 
دو بار کنکور سراسری رو تجربه کردم... 
یک بار ارشد...
یک بار هم شب دفاع از پایان نامه ام که دست کم از شب کنکور نداشت. 
امشب مسجد ابوالفضل مخصوص کنکوری هاست. فقط دیدن داره و صفا داره اونجا. امشب صفاش چند برابره... کاش میشد برم برا همشون دعا کنم. :)
+ بیایید امشب و فردا شب برای کنکوری ها دعا کنیم. لطفا... لطفا.. لطفا... :)
+ همه کنکوری ها موفق میشن . من مطمئنم. :)
چندی هست کم پیدا شدم. کمتر وبم رو بروز میکنم.
تو یه انجمن (انجمن سافت 98) عضو هستم و ارتقا درجه گرفتم و شدم عضو فعال. به همین دلیل بیشتر وقتم اونجا هستم.
وقتی هم اونجا نباشم یا آهنگ گوش میدم یا سریال میبینم.
خلاصه اگر دیر سر میزنم بهتون ببخشید.
( چرا هر یک از وبلاگ های بیان رو باز میکنم افزونه نورتون گیر میده که Scam هست؟)
همیشه از سفر میترسم
از اینکه تو مسیر اتفاقی بیفته بمیرم
نمیدونم چرا فقط موقع سفر این ترس زیاد میشه؛ انگار از نرسیدن به مقصد و هدفم میترسم!
خیلی وقته این ترس تو وجودمه و هنوز موفق به مهارش نشدم!
 
 
از اینا که بگذریم...
فردا عازم مشهد هستم ان شاالله
دوستان مشهدی، اونجا هوا چطوره؟
​​​​​
دعای  گوی همتون هستم؛ به نیت شما هم قدم برمیدارم:)
 
هیچ حبیب زنگ زد رفتم اونجا اول رفتم تسویه حساب کردم از لحاظ مالی یک ماهی رو که اصلا حساب و کتاب نکردن من گفتم اوکی ! ۲۷۰ هزار تومن پول از وسایلی که آورده بودم رو پرداخت کردم بعد با حبیب در مورد زبان حرف زدم و از اونجا اومدم بیرون رفتم پیش دفتر کار ابی سیف یه کم پیش ش مونده آن و الان هم جوایز شدم و اینستاگرام و توییتر رو نصب کردم
بعد از کلی سختی توی یگان خدمتی تونستم 17 اسفند تا 27 ام رو مرخصی عیدانه بگیرم
فردا باید برم پادگان
حال خیلی بدی دارم چون اصلا دوست ندارم اونجا بودن رو تجربه کنم
برام دعا کنید تا بتونم از اونجا سالم بیام
کلی فشار روحی رومه که هیچکی جز دوتا از رفیقام درکم نمیکنن
ادامه مطلب
 
✖️ تونل وحشت یکی از تفریحات مورد علاقه ی منه.همین دیروز اونجا بودم.وقتی از قطار پیاده می شدم به مسئول اونجا گفتم:-هی ، اون دختر بچه ی سفید پوش ، که با بدن بی سر، مارو تعقیب می کرد واقعا ایده ی جالبی بود!اما اون با تعجب منو برانداز کرد و گفت:-کدوم دختر بچه ؟ چنین چیزی توی تونل وحشت نبود!
میدونماون میخواد منو بترسونه?
 
ادامه مطلب
دوستان کنکور تجربی که فردا آزمونتون هست با اعتماد به نفس بالا آزمون بدید و خودتون و باور کنید
دوست گلم نیلوفر جان میدونم داغ دیده ای اما برات بهترین ربته رو آرزو میکنم و امیدوارم اعتماد به نفست رو از دست ندی دوستم و موفق باشی❤باورت دارم خودت هم خودت و باو کن خواهر جان❤
فرزانه جان شماهم همینطور موفق باشی مهربونمباورت دارم خودت هم خودت و باوز داشته باش و با اعتماد به نفس بهترین رتبه کنکورت و بده و موفق باش ❤
عاشقتونم دو تا خواهر گلم موفق باشی
سلام
ادرس زیر وبلاگ جدیدمه.
یه وبلاگ که توش متمرکز تر درباره یه موضوع یا گاهی تخصصی تر یا حرفه ای تر یا نمیدونم یه چیزی تر مینویسم :D
جدای از خودافشایی های اینجا اونجا بیشتر کاربردیه و به درد همه می خوره.
کسی دوست داشت میتونه اونجا رو هم دنبال کنه. از اینجا پر بار تر قراره بشه. البته نه از نظر کمیت بلکه از نظر کیفیت.
:)
 
http://mygrowth.blog.ir/
یه جاهایی هم هستند که در و دیواراش تو روز قیامت یقه ام رو میگیرن و میگن: عزیزم وقتی تو همافر دور دور میکردی وقتی تو بالکن لاله پارک نفس عمیق میکشیدی و با بادی که با شالت بازی میکرد بازی میکردی چرا یادم نمیافتادی هان؟! معرفی میکنم و اونجا جایی نیست جز سیدحمزه و مقبره الشعرا. اینکه ساعت 8:30 صبح بکوبی بری اونجا یعنی...
اینکه اول شغل و درآمد داشته باشی بعد واسه علاقه مندی هات خرج کنی قشنگه؛ نه اینکه اول علاقه مندی هاتو واردش شده باشی بعد دنبال شغل بگردی اینجوری سخته چون میدونی چی خوشحالت میکنه و اون رو توی شغل پیدا نمیکنی و سرخورده میشی و از اینجا مونده از اونجا رونده.
کتاب صوتی 9 مرد موفق 90 رمز موفقیت
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
در شنوتو به گنجینه ای از پادکست ها، آلبوم های موسیقی ...
کتاب صوتی 9 مرد موفق، 90 رمز موفقیت اثر ماهنامه شبکه - نوارwww.navaar.ir › کتاب های صوتی › مدیریت و موفقیت رتبه: ۴ - ‏۸۷ رأیکتاب صوتی 9 مرد موفق، 90 رمز موفقیت اثر ماهنامه شبکه . بهترین و جدید ترین کتاب های صوتی را دانلود کرده و در کامپیوتر، تبلت و یا موبایل خود گوش نمایید.
دانلود کتاب صوتی 9 مرد موفق 90 رمز موفقیت | رازهای موفق
دانلود کتاب صوتی 9 مرد موفق 90 رمز موفقیت
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
در شنوتو به گنجینه ای از پادکست ها، آلبوم های موسیقی ...
کتاب صوتی 9 مرد موفق، 90 رمز موفقیت اثر ماهنامه شبکه - نوارwww.navaar.ir › کتاب های صوتی › مدیریت و موفقیت رتبه: ۴ - ‏۸۷ رأیکتاب صوتی 9 مرد موفق، 90 رمز موفقیت اثر ماهنامه شبکه . بهترین و جدید ترین کتاب های صوتی را دانلود کرده و در کامپیوتر، تبلت و یا موبایل خود گوش نمایید.
دانلود کتاب صوتی 9 مرد موفق 90 رمز موفقیت | رازهای موفقیتwww.takbook.co
اخیرا موسسه قرآنی شیفتگان وحی کانالی تحت عنوان  «خانواده موفق» افتتاح نموده است ؛هدف از تشکلیل این کانال اهمیت نهاد بسیارمهم خانواده در اجتماع وبازگویی نقش خانواده در جامعه و بیان آسیبهای خانوادگی و راهکارهای مقابله با آن است ،
لطفا از طریق این لینک وارد شویدخانواده موفقhttps://eitaa.com/joinchat/1933770797C7147a2e9b1
به نام خدا
امروز عصر جایی برای مصاحبه‌ رفته بودم. بخاطر چیزی که انتظار داشتم، ذهنیت خوبی از آنجا برای خودم ساخته بودم و فکر می‌کردم آدمهای اونجا بخاطر هدف خاص و بزرگی که دارند، بشدددددت سرزنده، اکتیو، با سطح انرژی بالا، پرانگیزه و شاد هستند و من یه عالمه انرژی مثبت اونجا می‌بینم.
ادامه مطلب
دیشب خواب دیدم دارم با مریم ت صحبت می کنم و میگه با ملعون قرار داره و....
یه جوری احساس کردم آنچه بر سر من اومدده داره بر سر اون هم میاد ولی اون با زیرکی داره ملعون رو دست به سر می کنه...
خیلی دلم می خواست تو خواب بهش هشدا بد و بگم بی خیال بشه ولی دیگه بیدار شدم...
از اونجا که سر نرگسی هم خوابم درست بود و خواب دیدم خونه ملعونه و نهایتا هم همین شد پس!احتمال میدم که خبری در راه باشه...
مردک هوسباز کثیف..........
خدایا چرا نابودش نمی کنی.؟؟فقط روز به روز داره پ
5 راه برای داشتن یک زندگی موفق
شاید افرادی را دیده باشید که یک زندگی موفق دارند و شما هم دوست داشته باشید مانند آنها باشید، اما وقتی با این افراد صحبت می کنید متوجه می شوید با اینکه زندگی موفقی دارند اما از زندگی شان رضایت ندارند.
دسته دومی هم هست که نه تنها یک زندگی موفق دارند بلکه از زندگی شان رضایت کامل هم دارند، وقتی به زندگی موفق آنها نگاه می کنید می بینید، خوش اقبالند، اعتماد به نفس دارند، موفقیت های فراوان به دست آورده اند، پر از شور و ش
خیلی به زندگی روستایی علاقه داره . تو ی روستایی باغ دارن ، دوست داره به بهانه های مختلف بره اونجا . تو خونشونم مرغ نگه میداره . این علاقه به زندگی روستایی تا حدیه که همیشه پا درده اما روزایی که میرن روستا میگه با این که مدام به این طرف و اون طرف میرم و کار می کنم پاهام درد نمی کنه . حتی مرغ ها رو هم با خودشون می برن روستا که اونجا بچرن (!) . جدیدا تعداد مرغا شون به عدد ۱۴ رسیده و این یعنی دفعه بعد باید مینیبوس بگیرن
اصلا اونجا شاید یه جایی خیلی فراتر و بهتر از اینجا باشه!
ی جایی آروم و پرِ حس خوب..
نمیدونم نمیدونم موندم بین انتقالی ب دیار مرکز!
یا موندن تو همین شهر..
برم ؟
نرم؟
هروقت شرایط سخت میشه تصمیم ب رفتن میگیرم
میدونم اونجا شاید مثل اینجا شهر غریب باشه 
اما شاید
نمیدونم کاش نمیرفتم تو دل مسولیت
اونجوری دل کندن از اینجا  شاید واسم آسون بود
آسون..
 چقـــــــــــــــَـــــــــدر باحاله! انگار اونجا که آدم تعجب می کنه، در واقع اونجا که از تعجب ساکت می شه، چیزی رو تجربه کرده که اونقدر بزرگ بوده که ظرفیت وجودیشو نداشته.
جایی هست که باید خودشو بفهمه، احساساتشو ببینه و در نتیجه ی این، ظرفیت وجودیش بره بالاتر.
 
مثلا یادم میاد که اون روزی که گوشیمو از تو دستم دزدیدن و من خشکم زد تا چند ثانیه!
یا تجربه ی شادی و یا عشقی که از دیدنِ یه روح قشنگ پیدا کردم و اونقدر زیاد بود که فقط محو شده بودم و ن
توی انگلیسی کلمه‌ای هست تحت عنوان half mast به نیمه افراشتگی پرچم اشاره داره. توی خیلی از کشورها نیمه افراشتگی پرچم نشانه‌ی سوگ و یا ادای احترام هست. من یه کانال مختصر دارم که گهگاه چرت و پرت‌هام رو اونجا مینویسم. اگر دوست دارید میتونید اونجا جوین بشید و من رو بخونید:
Daneshjoyezabandiaries@
تا صبح شنبه پرچم کانالم نیمه افراشته خواهد بود و بعد از اون private خواهد شد.
اینا رو تو کیفم پیدا کردم.انگار مدتهاست اونجا منتظر پیدا شدن بودن...
با محدثه نشسته بودیم، از میون صدف‌ها خوشگلترهاش رو جدا میکردیم...همین بود خوشبختی
+دیشب که احتمال جنگ داشت جدی و جدی تر میشد، از همه ی خواسته ها و کارای انجام نداده ام گذشته بودم و دلم میخواست قبل از هر اتفاقی دوباره اونجا بشینیم و صدف پیدا کنیم.
         یه کانالی هم هست توی بله به اسم توئیتر فارسی. هی پیام های قسمت های مختلف کشور رو فوروارد میکنه که ببینن اونجا اینترنت وصل شده یا  نه؟ خب که چی؟ حالا مثلا اصفهان وصل شده باشه من جمع کنم برم اونجا؟ یا مثلا از شمال کشور شیلنگ اینترنت گرفتن تا بیاد پایین کشور رو خیس کنه طول میکشه و باید ببینیم تا کجا رسیده؟ یا مثلا مسولین این کانال درپیت رو چک میکنن و تا پیام ها رو ببینن با خودشون میگن: شت ببین شیراز رو یادمون رفته وصل کنیم یا چی؟
خب کاری ک
خیلی ها میشناسنش وقتی که اسم اون میادغم تو دلاشون میشینه دوستش دارن خیلی زیاد
وقتی کسی تشنه میشه وقتی کسی آب میخوادوقتی که سیراب میشه فقط یه اسم یادش میاد
بهش میگن امام حسین امام خوب و مهربونامامی که بچه هاشو هدیه داده به آسمون
کاش که ما بچه ها بودیم باهاش تو کربلا بودیمتو روز عاشورا بودیم کاش هممون اونجا بودیم
امامی که گفته روی حق کسی پا نذاریدرفیق نیمه راه نشیم هیچ کسو تنها نذاریم
وقتی شنیدم که امام واسه خدا جونشو دادبدجوری عاشقش شدم چطور
۵ اصل برای اینکه یک حسابدار موفق شویم.


امروزه رشته حسابداری به عنوان یک رشته دانشگاهی پر طرفدار شناخته می شود و دانشجویان و جوانان زیادی به این حرفه روی می آورند. اما متاسفانه برخی از این افراد، زمانی که وارد دنیای کار می شوند، به اصول کاربردی و عملی برای اینکه یک حسابدار موفق باشند؛ آشنا نیستند و به دلیل عدم دانش کافی در این زمینه و شکست های ناشی از یک حسابداری نا موفق، بعد از مدتی از کار خود خارج می شوند و این روند ممکن است چندین و چند سا
انواع ازدواج موفق همراه با یک گزینۀ اضافی
می‌خواهم از شما بپرسم که آیا واقعاً به دنبال یک ازدواج موفق می‌گردید؟ پس باید بیخیال تمام آن حرف‌ها و آدم‌هایی بشوید که می‌گویند باید چه کار کنی و چه کار نکنی. البته یادگرفتنِ برخی موضوعات و پیش گرفتن‌شان اصلاً اشکالی ندارد، چرا که به هر حال ارزش خود را در جایگاه خود دارند، اما ممکن است عواملی حتی بنیادی‌تر از این‌ها، برای موفقیت در ازدواج وجود داشته باشند.

ادامه مطلب
برای خودم یه کانال درست کردم که تنها موجود زنده ای که توشه خودمم . میخوام صادق باشم با خودم .. میخوام خود واقعیم رو اونجا بروز بدم. میخوام خیلی چیزا رو فقط برای خودم منتشر کنم که فقط مخاطبشون خودم باشم . دلم میخواد بتونم اونجا خود واقعیم رو ببینم . پوسته ی بیرونیم رو بطنم کنار  و هسته ی وجودیم رو ببینم . امیدوارم بشه . نتیجه ش رو بعد ها بهتون میگم . شاید ماه بعد شاید سال بعد و حتی شایدم سالهای بعد ..
تو دریاچه دانشگاه جسد پیدا کردن...
خداوندااااااااا...
مگر میشود؟؟؟
چه ساندویچ الویه هایی که من کنار اون دریاچه نخوردم...!چه دوغ هایی که سر نکشیدم...
الان دیگه کجا برم یللی تللی ‌‌‌...من فقط اونجا رو داشتم...حالا از اونجام میترسم!
هعی ..‌ته ساندویچامم مینداختم واسه ماهیا و رو نیمکت های ننو گونه اش تاب میخوردم....
...خوبه اون موقع که اونجا بوددم جسد رو آب پیدا نکردم...!ایییییییییییییییییییی...
.....
ینی خیلی ترسناکه بچه کوچیک...به خصوص اونایی که زود به دن
یه مکان توریستی نزدیک شهر دانشجویی من وجود داره که مقبره ی یه عارفی بوده ...
قبلا راحت میرفتیم توش و میومدیم ، که یک دفعه چند تا زن گذاشتن توش که به زور چادر بدن بپوشن مردم تو محوطه ...
در صورتی ک اونجا نه امام زاده اس ، نه هیچی ! 
از یه طرف از ورود و تجمع درویش ها و صوفی ها هم به طور نامحسوس جلوگیری میکردن...
بعد از این کار کلی تعداد مراجعه کننده ها، خصوصا محلی هایی که مدام میومدن اونجا کم شد...
توریست ها هم خیلی براشون بی مزه بود دیدن یه قبر خشک و خال
یه خلاصه کتابی رو گوش می دادم که راجع به تاریخ نمک بود.قبلا هم یکی شنیده بودم که از چای حرف زده بودن که تو دوره ای که محبوب شده بود چه کالای مهمی بوده و یاعث چیا شده.نمک هم همین طور بود.کالای گرون قیمت و استراتژیک و حتی سیاسی و چیزی که به ذهنم اومد اون لحظه، این بود که که از چند هزار سال قبل از تولد مسیح تا همین ارسال تو کشور خودمون،ما آدمها انگار فرقی نکردیم.یه زمانی زیاد بودن مالیات نمک باعث نارضایتی مردم و جرقه ی انقلاب فرانسه و آمریکا رو زدن
علاقه من از اونجا شروع شد که یک روز چند تا از رفیقام داشتن به سالن میرفتند،و تفریحشون رو اونجا انجام میدادند.روز هایی بود که من از بیکاری حوصله ام سر میرفت و تصمیم گرفتم که به سالن بروم.اولین بارهایی که شروع کردم به بازی کردن برای وقت گذرونی و تفریح بود اما بعد از مدت کوتاهی متوجه استعداد خود در پست دربازه بان شدم از ان زمان به بعد دوران تقریبا حرفه ایی خودم رو شروع کردم . در روز های تابستا هفته ایی یک جلسه تمرین تخصصی گلری میرفتم و روز به روز پ
پشت هر تلاشی موفقیت است. هر کسی که تلاش می‌کند در نهایت موفق می‌شود. بعد از جام جهانی و گرفتن پنالتی رونالدو بود که سایت‌ها، روزنامه‌ها و تلویزیون و همه جا پر شده بود از اینکه علیرضا بیرانوند سختی کشید و موفق شد. دائم از این صحبت می‌شد او در میدان آزادی می‌خوابید، رفتگری می‌کرد، در پیتزافروشی کار کرد اما در نهایت موفق شد.
راستش اگر چند سال پیش بود من هم همین حرفها را می‌زدم ولی الان دیگر کمی محتاط‌تر شده‌ام. شاید با بیشتر زندگی کردن و دی
امروز از کلاس برمیگشتم 
یهو از جلو بیمارستانی رد شدم‌ که ننه اونجا بود 
رفتم‌ داخل که‌ برم مثل همیشه بهش سر بزنم ببینم‌‌‌ امروز ناهار خورده یا نه 
رفتم 
جلو در ورودی گل میفروختن
یاد ننه افتادم 
یاد جمله ای که میگفت اگر برام‌ گل بیاری خوب میشم 
لبخند زدم‌
رفتم‌ یه گل خریدم و خواستم‌ برم‌ ملاقات.‌ ساعت ملاقات نبود اما‌ نگهبان اونجا منو خیلی دیده‌بود , فکر کرد اومدم‌ بجای مامان وایسم‌ پیش ننه که مامان‌بره خونه 
درو برام‌ باز کرد اما
راز موفقیت چیست؟
اگر زندگی افراد موفق را دنبال کنیم به نکات قابل تاملی برخورد می کنیم . اولین و اساسی ترین خصوصیت افراد موفق، پشتکار است. این افراد از شکست نه تنها نا امید نمی شوند بلکه هر شکست برایشان درسی جدید است. شکت نشان دهنده ایرادات است و با رفع آنها مسیر صحیح یافته می شود. در بسیاری مواقع ایده ای درست با مسیری اشتباه به شکست می خورد. لذا اگر بازخوانی صحیحی صورت پذیرد آنگاه در انتخاب راه درست تجدید نظر می شود.
داشتن شبکه ای قوی از دوستان
دانشگاه آزاد اینجا سه تا واحد داره
1. واحد مرکزی که تو یکی از بهترین جاهای شهر هست و نزدیک ی خیابون که مراکز خرید لوکس و شیکی داره
2. واحد سما که تو ی جای متوسط رو به بالای شهر قرار داره و الان رسما شده مدرسه ابتدایی و متوسطه
3. سایت 3 که 3 کیلومتری خارج از شهره و نود درصد دانشکده ها و کل بخش آموزش و پژوهش و ریاست اونجا هستند (از جمله ما)
 
قبلا فقط دانشکده اقتصاد و مدیریت تو واحد اولی (مرکزی) بودند
حالا حدود ده روز پیش مدیر گروه گفت پیشنهاد شده ما بری
یکی از مهمترین و ساده ترین مفاهیمی که بنظر حقیر باید در تمام کارها به آن توجه داشته باشیم این است که چطور منابع را به کارها و فعالیت ها تخصیص می دهیم.
اگر ما می خواهیم در کسب و کار موفق شویم، اگر می خواهیم در رشد علمی موفق شویم، اگر می خواهیم در زندگی شخصی موفق شویم، اگر می خواهیم در رشد معنوی و خودسازی موفق شویم، اگر می خواهیم در روابط خانوادگی و فردی و اجتماعی موفق شویم، اگر می خواهیم در میدان مبارزه موفق شویم و خلاصه برای هر موفقیتی باید به
سلام علیکم
امروز با خواهرم به نیت همراهی با پیاده رو های اربعین از خونشون تا شهدای گمنام نزدیک خونشون پیاده رفتیم و زیارت عاشورا خوندیم و تو راه مداحی گذاشتیم و اومدیم .چند وقتی هست که براشون یادمان درست کردن. فکر کردم به تازگی اومدن . اونجا فهمیدم پنج ساله که اینجان و من بارها از کنارشون رد شدم . شرمنده شدم . انگار باید حتما اون یادمان با سقف طلایی می بود که بیام چون تو مرور ذهنیم میدونستم انگار اینجا هستن
امروز زنگ زدم روضه خون دعوت کنم . هنوز
اینستاگرام ام رو بستم. انگار یه بار سنگین از روی دوشم برداشته شده باشه. انگار از یه دنیای شلوغ که پر از آدم هست خلاص شده باشم. یجور حس آزادی دارم. الان جایی هستم که هیچکس منو نمیشناسه. اونجا شلوغ بود. مثل یه مهمونی پرهیاهو که همه رو میشناسی و مجبوری صحبت کنی. اتفاقا مخصوصا استوری از خودمم گذاشتم آخرش میخواستم ببینم چه حسی داره وقتی میان عکستو میبینن. یجور حس بلاهت یا نه یه جور بی قیدی بود در نظرم. نمیدونم چجوری بگم حسمو. ولی خلاص شدم ازش. از این
 ﻭﻗﺘ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﺪ ﻪ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻔﺖ: ﺍﺯ ﺷﺸﺼﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﺣﺎﺟ ﺴ ﺣﺎﺟ ﻧﺴﺖ، ﻣﺮ ﻋﻠ ﺑﻦ ﻣﻮﻓﻖ، ﻔﺸﺮ ﺩﺭ ﺩﻣﺸﻖ ﻪ ﺑﻪ ﺣﺞ ﻧﺎﻣﺪ. ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻪ ﺩﻣﺸﻖ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻋﻠ ﺑﻦ ﻣﻮﻓﻖ ﺭﺍ ﺩﺪ ﻪ ﺎﺭﻩ ﺩﻭﺯ ‏(ﻨﻪ ﺩﻭﺯ، ﺗﻌﻤﺮ ﻭ ﻭﺻﻠﻪ ﺮﺩﻥ ﻔﺶ ﻫﺎ ﺧﺮﺍﺏ ﻭ ﺎﺭﻩ‏) میکند
ادامه مطلب
1_امروز مزخرفترین روز زندگیم بود 
خدایا هیچ وقت این برنامه از تلویزیون پخش نشه..الهی امین 
دلیل این همه مسخره بازی رو نمیدونم. من اگه از همون ابتدا میدونستم یه همچنین جایی قراره برم هیچ وقت نمی رفتم. اون یه ساعت هم که موندم، توی رودربایستی بودم ..بعد متوجه شدم همه توی رودربایستی بودن 
کاش همون موقع زمین دهن باز میکرد و منو می بلعید ...ای خداااااا
2- اگه جایی باشی و کسی هیچ وقت دلتنگ نباشه. باید از اونجا بری. اونجا جای تو نیست
منم رفتم برا همیشه. بد
من انقدر دل تنگ آذربایجان و شهرم هستم که با شنیدن هر آهنگ آذری یا ترکی دلم پر میکشه واسه فامیل و دوستام واسه شهرم واسه عروسی ها واسه اون لحظه های خوب.
من 10 سال اونجا زندگی کردم و 14 سال اینجا با این حال دلم واسش پر میکشه.
من همه روزای خوبمو اونجا جا گذاشتم.
شهری که خاکش طلاست.
قطعا اگه منو ولم کنن سر از شهر های ترک زبان درمیارم و دیگه فارسی مارسی یوخدی در اعماق وجودم من یک نژادپرستم!
1_امروز مزخرفترین روز زندگیم بود 
خدایا هیچ وقت این برنامه از تلویزیون پخش نشه..الهی امین 
دلیل این همه مسخره بازی رو نمیدونم. من اگه از همون ابتدا میدونستم یه همچنین جایی قراره برم هیچ وقت نمی رفتم. اون یه ساعت هم که موندم، توی رودربایستی بودم ..بعد متوجه شدم همه توی رودربایستی بودن 
کاش همون موقع زمین دهن باز میکرد و منو می بلعید ...ای خداااااا
2- اگه جایی باشی و کسی هیچ وقت دلتنگ نباشه. باید از اونجا بری. اونجا جای تو نیست
منم رفتم برا همیشه. بد
اگه ما می نشستیم صحبت میکردیم.
میگفت بازم شما دارید پشت سر فلانی حرف میزنید؟
بازم غیبت می کنید؟
نمیگید اونجا چه خبره؟
مردم دارن میمیرن دارن شهید میشن
دارن جوون از دست میدن
شما قدر این نعمت رو بدونید
از وقت تون برای کارای مثـــــبت برای کارای خوب استفاده کنید
وقت تون رو بذارید متعلق به خــــداوند باشه، یعنی واقعا تاثیر گذار بود فضای اونجا. همش از فضای جنگ وجبهه صحبت میکرد.
میگفتم بابا ما رو ندیدی ، دلت برا ما تنگ نشده که حالا میخوای دوباره بر
روی تختم دراز کشیدم و هندزفری تو گوشمه. میرم و اهنگ های favourit ام رو پلی میکنم و اولین چیزی ک پخش میشه Youth عه و صدای خانومه تو گوشم میپیچه:  And if ur still breatging ur the lucky ones! سعی میکنم آروم باشم.
حوزه کنکور هنرم دانشگاه اصفهان بود. و اون موقع ک رفتیم تو دانشگاه و منتظر اوتوبوس بودم و پشت سرم رو نگاه کردم و کل شهر رو دیدم برای اولین بار دلم خاست برم اونجا دانشگاه. حس کردم اونجا پتانسیل اینو داره ک باعث بشه اتفاقات خوبی برام بیفته.
من مثل همیشه ترسیدم و دلم می
اغلب مردم به دنبال پیشرفت و موفقیت هستند و به دنبال شخصیت بهتری می گردند اما از جهت ترقی و پیشرفت هیچ گونه اطلاعی ندارند و از ویژگی های افراد موفق بی خبرند. اگر شما هم می‌خواهید یک انسان موفق باشید می‌توانید از عادت‌های آن‌ها که در این مقاله ذکر می شود، الگو بگیرید و در خود پرورش دهید تا در زندگی خود به خوشبختی برسید.
ادامه مطلب
اغلب مردم به دنبال پیشرفت و موفقیت هستند و به دنبال شخصیت بهتری می گردند اما از جهت ترقی و پیشرفت هیچ گونه اطلاعی ندارند و از ویژگی های افراد موفق بی خبرند. اگر شما هم می‌خواهید یک انسان موفق باشید می‌توانید از عادت‌های آن‌ها که در این مقاله ذکر می شود، الگو بگیرید و در خود پرورش دهید تا در زندگی خود به خوشبختی برسید.
ادامه مطلب
 
عملیات های محدود نیمه اول سال 1360 جنگ را از بن بست خارج کرد. می گویند انسان های موفق بن بست نمی شناسند؛ یا راه را می یابند یا راه را می سازند. حسن  باقری را می توان در زمره این افراد دانست.
 
 ملاقات در فکه (زندگی نامه شهید باقری) ص 133
 
رفقا کنکوری سلام !!!
امیدوارم تا حالا بهترین ها براتون رقم خورده باشه و اونایی که کنکور دادن از نتیجشون راضی بوده باشن.
یادتون باشه موفقیت معنیش این نیس که رتبه برتر بشی ، موفقیت یعنی این که نتیجه زحماتتو ببینی و بدونی تلاشت به ثمر نشسته.اینه که لذت بخشه
الان هر کدوم از شما رفقایی که تازه کنکور دادید ؛ کوهی از تجربه رو دارید با خودتون میکشید!! لطفا تجربیاتتون را با ما به اشتراک بگذارید .
آی دی پیج اینستامون رو هم میزاریم براتون که اونجا بیشتر ب
اغلب مردم به دنبال پیشرفت و موفقیت هستند و به دنبال شخصیت بهتری می گردند اما از جهت ترقی و پیشرفت هیچ گونه اطلاعی ندارند و از ویژگی های افراد موفق بی خبرند. اگر شما هم می‌خواهید یک انسان موفق باشید می‌توانید از عادت‌های آن‌ها که در این مقاله ذکر می شود، الگو بگیرید و در خود پرورش دهید تا در زندگی خود به خوشبختی برسید.
ادامه مطلب
اغلب مردم به دنبال پیشرفت و موفقیت هستند و به دنبال شخصیت بهتری می گردند اما از جهت ترقی و پیشرفت هیچ گونه اطلاعی ندارند و از ویژگی های افراد موفق بی خبرند. اگر شما هم می‌خواهید یک انسان موفق باشید می‌توانید از عادت‌های آن‌ها که در این مقاله ذکر می شود، الگو بگیرید و در خود پرورش دهید تا در زندگی خود به خوشبختی برسید.
ادامه مطلب
مراحل انجام یک فروش موفق
فروش به زبان ساده، مبادله اطلاعات بین فروشنده و خریدار است. یک فروشنده خلاق و ماهر کسی است که به بهترین نحو بتواند اطلاعات مربوط به نیاز مشتری را کسب کند و سپس اطلاعات مربوط به محصول خود را در اختیار وی قرار دهد. به بیان دیگر فروشنده نخست نیازهای خریدار را شناسایی و تجزیه‌و‌تحلیل می‌کند، سپس خصوصیات و مزایای استفاده از محصول را به اطلاع خریدار می‌رساند، به سوال‌ها و انتقادهای وی پاسخ می‌‌دهد و در نهایت قرارداد
مدتی بود که خواب پرواز میدیدم در منطقه ی خونه ی قبلیمون قدم می زدم که دعوا وآشوبی به پا بود خیابان سرازیری بود و میخواستند به من آسیب برسونند که من تقلا میکردم که پرواز کنم یعنی تا حدی میپریدم که به من آسیبی نزنند و شبهایی بود که در شهری که پدرومادرم اهل اونجا هستند من از خونه ی فامیلمون که تا خیابون اصلی فاصله داشت ویک سگ درنده هم اونجا بود ویک جنگل وسیع در پشتش،من سبکبال ولی با ترس پرواز میکردم وشبهایی خواب میدیدم که از بالکن خونه ی مادربزر
۵ اصل برای اینکه یک حسابدار موفق شویم.
امروزه رشته حسابداری به عنوان یک رشته دانشگاهی پر طرفدار شناخته می شود و دانشجویان و جوانان زیادی به این حرفه روی می آورند. اما متاسفانه برخی از این افراد، زمانی که وارد دنیای کار می شوند، به اصول کاربردی و عملی برای اینکه یک حسابدار موفق باشند؛ آشنا نیستند و به دلیل عدم دانش کافی در این زمینه و شکست های ناشی از یک حسابداری نا موفق، بعد از مدتی از کار خود خارج می شوند و این روند ممکن است چندین و چند سال
من همون اول که با شهدا دوست شدم تصمیم گرفتم که شهدا رو به بچه های مدرسه معرفی کنم . خب مدرسه مون انجمنیه از این رو خواستم شهدا را به بچه ها معرفی کنم البته اینم بگم مدرسه مون عالیه هم بچه ها خوبن هم معلم هاو.... تقریبا هیچ وقتم جلوی فعالیت منو نگرفتن خدا خیرشون بده. بریم سراغ ادامه ی حرفام من سعی خودم رو کردم از طرفی موفق بودم و از طرفی نه . من نتونستم تقریبا کاری کنم بچه ها معرفت پیدا کنن به شهدا ولی توانستم تعدادی شهید رو به بچه بشناسونم الان بچه
سلام،راستیتش این پست نوعی اطلاع رسانی هست که دوتا قضیه مطرح میکنه:)
١.اگر دوست داشتید نگاهی به "کتابخانه تعاملی" بندازید و توضیحاتش رو بخونید...شاید خوشتون اومد و توش فعالیتی کردید.
٢.چن وقتی بود که غلاقمند بودم در قالبی دیگه شروع به نوشتن بکنم ولی خب نمیدونیتم وبلاگ جدید میتونه راهگشا باشه یا نه...برای همین فعلا یک پیج اینستاگرام زدم و توش نوشته هام رو گذاشتم...هرچند فعلا در پست گذاشتم ولی اگر دوست داشتید میتونید نگاهی هم به اونجا بندازید:)
آی
زهرای بابا سلام
 
عمو می گفت فردای روز عید غدیر باز خواب دید. تو رو دیده بود تو یک دشت زیبای سرسبز پر از ساختمانهای زیبا شبیه قصر. همه آدمهای اونجا سالم بودند و نقص و ناراحتیی توشون مشاهده نمی شد. تو اونجا بدوبدو می کردی و باز همون زوج سفید پوش دنبالت بودند و به شدت مراقبت بودند. عمو می گفت آخر خوابش تو داد زدی که "من فرشته کوچک خدام. نیومدم که بمونم".
زن عمو می گفت: عمو که پا شد می گفت اگه اون دنیا این قدر قشنگه من می خوام همین الان بمیرم.
 
فرداشم ع
اسرار سرمایه گذاران موفق چیست؟ در این مقاله قصد داریم ۱۱ عادت افراد موفق که به مدیریت استراتژیک دارایی‌ها و کسب بازده‌های عالی منجر می‌شود، بپردازیم. این نکات به سرمایه گذاران کمک خواهد کرد تا سرمایه خود را به روشی بهتر و کارآمدتر مدیریت کنند.
 
۱- ایجاد یک تعهد الزام‌آور
سرمایه گذاران برای ایجاد تعهدی الزام‌آور، می‌توانند از سه روش استفاده کند:
به کارگیری روش “تخصیص دارایی استراتژیک ” که به معنای طراحی مجدد ترکیب سبد دارایی‌ها به من
10 قدم تا داشتن زندگی موفق
داشتن زندگی موفق و شاد بسیار لذت بخش است اما برخلاف عقیده اشتباه بسیاری که تنها پول و ثروت را عامل آن می دانند افراد موفق دلایل دیگری برای این مسئله بیان می کنند.
زندگی خوب چیست؟ شادی چه معنایی دارد؟ موفقیت واقعی یعنی چه؟ این ها و سوالات دیگری که برای داشتن یک زندگی خوب در ذهن نقش می بندد را می توانید با 10 راه کار طلایی برای داشتن زندگی خوب که نتیجه مطالعات بسیار است و در سایت فوربز منتشر شده است پاسخ دهید.
1- نسبت به ز
چند سال پیش که تو بلاگفا وبلاگ داشتم دورانی بود
کلی دوست پیدا کردم اونجا با خیلیا صمیمی
فضاشو دوست داشتم خیلی
اما به یک باره تمام شدند همه
قبل اینکه بلگفا بزنه بترکونه وبلاگو
یهو دل کندم از اونجا
و بعد چند ماه که رفتم سر بزنم دیدم به کل حذف شده بود
 داشتم به اینجا هم خو میگرفتم 
اما اینجا هم چند ماهه برام غریب شده
شاید به خاطر رفتنم به توییتر یا ...
چند بار اومدم حذف کنم از پشیمونی بعدش ترسیدم
هزار بار نوشتم و پاک کردم
و قورت دادم حرفامو
با اینک
شهرهای توریستی از همه حیث مورد ارزیابی قرار می
گیرند و آن دسته از شهرها موفق خواهند بود از پتانسیل گردشگری خوب و همکارای بخش
های مختلف به نحو صحیح بهره می برند. یکی از شهر های توریستی موفق، شیراز است که
همه ی قسمت های مرتبط با گردشگری آن، موفق بوده اند. برای مثال هتل های شیراز به
عنوان بخشی مهم و یکی ازرئوس مورد توجه گردشگری، میهمان نوازی و ارائه خدمات را به
حد اعلا اجرا نموده اند و رضایت مسافران همواره به طور روز افزون بازتاب عملکرد
صحیح این
1. عالم قبر شهید با عالم قبر سایرین اونقدر فرق داره که اینها رو میگه نگین میت بلکه زندگانی هستند روزی خور نزد پروردگارشان! (ولاتحسبن الذین قتلوا... )با اون که دیگران هم در دارا بودن اون عالم مشترکند(و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون)2. عالم آخرت و مجازاتهای اون رو میگن دقیقا انعکاس همین عالم و رفتار ما در این عالمه(پل صراط همون صراطی ست که انسان در زندگیش طی میکنهاگه اینجا پاش نلغزید اونجا هم نخواهد لغزید واگه اینجا افت وخیز داشت اونجا هم قطعا چنی

نکات ضروری برای شروع زندگی مشترک موفق ( بخش دوم)
 
  
زندگی مشترک در ابتدا، با تمام سختی‌هایی که برای انتخاب همسر دارد، بسیار آسان است اما اگر از یک زندگی مراقبت نشود، قطعا آسیب خواهد دید. این مراقبت باید به صورت دوطرفه باشد؛ هر دو طرف باید مراقب رفتار خودشان و احساس طرف مقابل باشند و بدانند هر دو مسئول حفاظت از زندگی مشترکشان هستند.
ادامه مطلب
ازدواج و انتخاب
یک مهارت است و رابطه مستقیم با یکدیگر دارند. به این صورت است که انتخاب
موفق
منجر به ازدواج موفق
و ازدواج موفق منجر به امتداد موفق می‌شود. در واقع ازدواج موفق ساختنی است. برای ساختن و رسیدن به ازدواج
موفق  باید اول معنای ازدواج موفق را
بدانیم. ازدواج موفق ازدواجی است که دائما در حال رشد باشد و از ارزش‌های
آن چیزی کم نشود. هنگامی که احساس کردیم امنیت داریم، مورد عشق و علاقه قرار
گرفته‌ایم و می‌توانیم با یکدیگر ارتباط کلامی
خو
رفتم فروشگاه مورد علاقه که ساعت مورد علاقمو بخرم!پامو گذاشتم تو که دیدم یه سوسک اونم چه سایز وحشتناکی!!!!داره خرامان خرامان میره گوشه میز فروشنده!و من قدم بعدی رو به بیرون گذاشتم!خب بابا می ترسیدم برم داخل و اون بیاد بیرون و من جیغ بکشم و بزنم بیرون و از دید عُموم برای بنده خدا فروشنده بد شه:|راستش از جایی ترسیدم که دیگم ندیدمش!سوسکه رو میگم،وقتی دیدم هیچ خبری ازش نیست دیگه نتونستم برم داخل!هرآن منتظر بودم از یه قسمتی بیاد بیرون و من نمی تونستم
تو که نیستی از خودم بی‌خبرم
کی بیاد و کی بشه همسفرم
دل من از تو جدا نیست
این هوا بی تو هوا نیست
چی بگم از کی بگم وای
دیگه غم یکی دوتا نیست
**
تو که نیستی از خودم بی‌خبرم
کی بیاد و کی بشه همسفرم
دستم از دست تو دور
این شروع ماجراست
روز و شب، هفته و ماه
قصه های غصه هاست
بودن اینجا که منم
مرگ بی چون و چراست
همه چی از بد و خوب 
قصه رنگ و ریاست
**
تو که نیستی از خودم بی‌خبرم
کی بیاد و کی بشه همسفرم
عشق و مستی پیش تو
پشت دیوار سیاس
غم غربت نداره
اونجا که خونه
میدونی قدیما آدم ها اگه رازی داشتند که نمیخواستن کسی اونو بفهمه،چیکار میکردن؟از یه کوه بالا میرفتن،یه درخت پیدا میکردن،سوراخی توی اون درخت درست میکردن و رازشون رو داخل اون سوراخ نجوا میکردن.بعد با گِل،اون سوراخ رو می پوشوندن؛
این طوری دیگه هیچکس نمیتونست راز اونها را بفهمه...
زمانی،من عاشق زنی شدم.بعد از مدتی،اون رفت.من به 《2046》رفتم.فکر میکردم ممکنه اون،اونجا منتظرم باشه اما اونجا نبود.همیشه با خودم فکر میکنم که اونم منو دوست داشت یا نه؟
نامزد آبجی بزرگه رو سوباسا صدا میزنم دیگه که راحت باشه برام 
یکشنبه آبجی زنگ زد بهم که من سه شنبه از ظهر میام اونجا که غذا بپزم ،می‌خوام برا سوباسا تولد بگیرم ...گفتم اوکیه بیا !گفت نمی‌خوام شوهرت بفهمه که بهش گفتم شوهرم روزکاره و بیای می‌فهمه 
گفتش نه نمیام پس 
دوشنبه زنگ زد بیا من کلی خرید دارم ،مثل راننده شخصی رفتم تم تولد و خوراکی و ریسه و عکس و اینا رو گرفته بعد رسوندمش خونه چند باری هم دعوام کرد :)) (یه بار کافه‌ای که میخواستیم رو پیدا نم
-----------------------------------------------------------------
هیچ کس بجز اون کسی که لااقل یک بار به یه اقامتگاه رفته باشه و از نزدیک با تمام شرایط اون اقامتگاه آشنا باشه نمیتونه مشخصات دقیقی از اونجا رو ارائه کنه.این رو به این خاطر میگم که تو آخرین سفری که با خانواده به شمال رفته بودیم ( و یه بچه کوچک و دو نفر سالمند همراهمون بودند ) ، به یه سری مشکلات برخوردیم که به هیچ وجه با مطالعه مشخصات اون اقامتگاه توی سایت و با دیدن عکس هاش نمیشه به اونها پی برد .از جمله صحت کارکرد
تمام والدین دوست دارند فرزند آن‌ها به عنوان یک کودک باهوش و موفق شناخته شود. یک کودک باهوش در مدرسه دانش‌آموزی موفق و در جامعه فردی بدون مشکل خواهد بود. تربیت یک کودک باهوش و موفق، دوران بزرگ‌سالی او را هم به عنوان فردی پیشرو تضمین خواهد کرد. اما چگونه کودک باهوش داشته باشیم؟ تربیت یک کودک باهوش چقدر ساده است؟ پدر و مادر در مسیر تربیت فرزند خود چه موانعی را پیش رو دارند و با چه مشکلاتی مواجه خواهند بود؟ یکی از بزرگ‌ترین سوالات والدین میزا
روش های مذاکره موفق ما در این سلسله مقالات سعی داریم شما را به سوی مذاکره با استایل سوق دهیم سوالات  شما مثل همیشه بسیار انگیزه ساز و با محبت بود و ما را در ادامه راه بسیار دلگرم نمود. سالها است بعنوان مشاور،مدرس ونویسنده مذاکره و زبان بدن تجربیات خود را به همراه تحقیقات جهانی 
ادامه مطلب
دوستان بیانی سلام :)
از بچگیم یادمه اولین روزی که در سال جدید قرار بود بریم مدرسه یا سرکار مادرم ما رو از زیر قرآن رد میکرد و یه کاسه آب پشت سرمون میریخت و با دعای خیر بدرقمون میکرد.
یه صدقه ای هم کنار میذاشت تا بلایا از ما دور باشه

از اونجا که امروز اولین روز کاری و تحصیلی خیلی از دوستان بیانی هست از خدا میخوام در پناه قرآن و سایه لطف اهل بیت علیهم السلام سال پر از خیر و برکت و موفقیت رو شروع کنین .
(البته ناگفته نمونه ما تو تعطیلات هم سرکار میرف
امروز بعد از یه ماه و اندی رفتم خونه‌ی خودم. نمیدونستم الف برگشته. بوی فرندش هم تو اتاق خواب بود. دلم برا الف و ف و زندگی اونجا و محیط اونجا و پارک اونجا و همه‌چیز تنگ شده. فکر می‌کنم که اون‌ها هرگز دل‌تنگ من نمی‌شن. مثل خیلی آدم‌های دیگه که حس دل‌تنگی درشون کم‌رنگه یا شاید این حس راجع به آدم‌ها و موقعیت‌های اندکی درشون برانگیخته میشه. در من پر‌رنگ‌ه و سعی می‌کنم این حس رو زندگی کنم. چون یکی از حس های قشنگ زندگی منه و دوستش دارم. جایی ای
سرمایه گذاری موفق نیازمند رعایت تعدادی قوانین و اصول است و هر کس از این قوانین پیروی کند می تواند به یک سرمایه گذار موفق تبدیل شود. البته بهتر است یادآور شویم سرمایه گذاری موفق بدون عیب و نقص غیرممکن است. آموزش بورس و مطالعه بازار تنها به شما کمک می کند تا با مدیریت سرمایه و کنترل ریسک میزان موفقیت خود را افزایش دهید. هر سرمایه گذاری موفق باید هر سال توان تحمل حداقل 10 درصد ضرر و شکست در بازار بورس را داشته باشد.
مثل هر چیز دیگری خوب و بد را با ه
بعد از مدت های خیلی طولانی دیشب یه خواب خوب دیدم :) خواب دیدم رفتم یه دانشگاه خیلی بزرگ آخر وقت هم بود و داشتن در هارو میبستن ولی من رفتم اونجا چون میخواستم با یه استادی که تا به حال ندیده بودمش و فقط اسمشو میدونستم صحبت کنم، آقا رفتم توی دانشگاه و دفترش که دیدم کسی که قراره باهاش حرف بزنم یه پروفسور فیزیک عینکی با موهای سفید و از این پیرمرد های گوگولی ولی پرانرژی و سرحال و تا آخرین ثانیه تایم کاریش هم داشت کار میکرد و تحقیق و خوندن فیزیک :) 
یا
اینکه چقدر من ذوق زده شدم با دیدنش قابل توصیف نیست.
چقدر رفتار متواضعی داشت. اصلا براش مهم نبود ظاهر و طرز بیانش. فقط علم بود که اونجا فواره میزد. و اون مطالبی که در اون دوساعت بیان کرد... ۱۵ دقیقه از این مطالب من رو به وجد اورد طوری که من احساس جنون بهم دست داد. درباره ی اثر تحریم ها بر پروداکتیویتی حرف میزد، رسید به اثر اسکیل برای تولید و این قضیه رو از یه جنبه ای نگاه کرده بود که خیلی ساده بود اما من تا به حال ندیده بودمش. اونجا از شدت پیچیدگی و
برک: بزرگ شو و گلوی هیچکس را نبر.
گروهبان احساساتی/ از مجموعه داستان های سالینجر، منتشر شده از نشر افق با نام «این ساندویچ مایونز ندارد»
میدونی، از جنگ حرف زدن آسون نیست. سالینجر اما همیشه عالی درباره جنگ حرف میزنه. اون نمی‌خواد از آدم‌هایی که مردن، اسطوره و ابرقهرمان بسازه، برعکس اون به تو میگه که: ما اونجا وسط اون همه بدبختی، ترسیده بودیم، خیلی هم ترسیده بودیم، ما بچه ننه‌هایی بودیم که دلمون نمی‌خواست اونجا باشیم، ما به سادگی کشته می‌ش
دیشب رفتیم تئاتر. تئاتر کودک، "قهرمانان جنگل".
وارد خانه جوانان که شدیم پسرخاله گفت که قبلا اونجا رفته. زینب هم همین‌طور. گفتم من نه. اما وقتی رسیدیم جلوی ساختمون یادم اومد که دو بار رفتم اونجا با کارلا، رفتیم تئاتر دیدیم. پِپه بود و... همین الان یادم اومد، آرزوی عجیب نیکلا اگه اشتباه نکنم. قشنگ بودن، یادش به خیر.
حالا چرا رفتیم؟ چون ساره مهمونمون کرده بود.
ساره کیه؟
ساره دخترخاله مامانه. چهار سال از من بزرگتره. هم‌سن من بود که با دوست‌پسرش ازد
مثلا خانواده خیلی بالایی هستین اول خانواده شهرتون کشورتون ... میرین یه دختر میگیرین از خانواده ای معمولی ... بهش میگین تو از امروز دیگه با روزهای قبلت فرق داری ها... هم احترام وعزتت فرق میکنه... هم دقت و توجهت باید فرق بکنهحرف صحیح و بجائیهمساجد اینجوری اند...درسته تا قبل مسجدیتشون به ظاهر یه زمین معمولی بودن مثل سایر زمینهای اطراف اما عروس خدا شدن! یه نماز که به این عنوان درشون خونده شد بله اونها بود به این خواستگاری!دیگه معمولی نیستن هم ثواب نم
مثلا خانواده خیلی بالایی هستین اول خانواده شهرتون کشورتون ... میرین یه دختر میگیرین از خانواده ای معمولی ... بهش میگین تو از امروز دیگه با روزهای قبلت فرق داری ها... هم احترام وعزتت فرق میکنه... هم دقت و توجهت باید فرق بکنهحرف صحیح و بجائیهمساجد اینجوری اند...درسته تا قبل مسجدیتشون به ظاهر یه زمین معمولی بودن مثل سایر زمینهای اطراف اما عروس خدا شدن! یه نماز که به این عنوان درشون خونده شد بله اونها بود به این خواستگاری!دیگه معمولی نیستن هم ثواب نم
امروز دهم دی ماه 1398 
 
توی بلاگفا ی وبلاگ داشتم که هر از چند گاهی اونجا مینوشتم از همه چیز،از دردام از سختی ها و شادی ها،از ب و از روزهای طرح 
ولی الان طرحم تموم شده چارده آذر بود که تموم شد.از فضای بیان بیشتر خوشم اومد گفتم مهاجرت کنم اینجا،میگن که میشه اطلاعت رو میشه از اونجا بیارم اینجا ولی برنامش رو ویندوز نصب میشه من لپتاب ندارمو قاعدتا هم فعلا وبلاگ قبلی نمیاد اینجا.
 
امروز ی روز معمولی بود منتطر نتایج استخدامی بودم که اعلام کردن بیس و
از اونجا که ما هنوز موفق به خرید خط تلفن ثابت نشدیم اینترنت وایفای نداریم و از حق نگذریم برای کار با سیستم خونگی لازمه وایفای فعال باشه . الانم که همت کردم اومدم بعد از نیم ساعت سر و کله زدن با گوشی و سیستم جهت اتصال و اشتراک گذاری نت در نهایت موفق نشدم و گفتم با یو اس بی امتحان کنم که به محض اتصال گوشی از طریف یو اس بی زارپ اینترنت فعال شد [این زارپ پر از معناست :)] و من بابت نیم ساعتی که الکی وقت و اعصابم هدر رفت خشمگینم :) مثلا . 
چند وقتی هست که با
تا حالا به این فکر کردید یک سایت موفق چه ویژگی هایی داره؟ افزایش تعداد کاربران در فضای وب و انجام بسیاری از فعالیت های سنتی به صورت آنلاین بسیاری از صاحبان کسب و کار را به سمت داشتن یک وب سایت سوق داده است.
طراحی سایت موفق به عوامل مختلفی بستگی دارد. شرکت های طراحی سایت زیادی هستند که خدمات طراحی سایت، طراحی اپلیکیشن های اندروید و ای او اس، سئو و سایر فعالیت های مرتبط با فضای طراحی وب را انجام میدهند.
اینکه شما بتوانید عوامل مهم در طراحییک سای
⭕️در جنگ بین خواسته ها و باورها همواره باورها پیروز می شوند:
یعنی اگه شما خواسته ات اینه که پولدار بشی ولی باورت اینه که آدمای پولدار مغرورن، پولدار نمیشی!
اگه خواسته ات اینه که رژیم بگیری و لاغر شی ولی باورت اینه که رژیم گرفتن باعث بیماری میشه، لاغر نمیشی!
اگه خواسته ات اینه که تو شغلت موفق بشی ولی باورت اینه که آدمای موفق اون شغل، آدمای بدی هستن، تو موفق نمیشی!
✅باید باورهات و خواسته هات هم جهت باشن.
 بررسی کن ببین چه خواسته هایی داری و چه
زوج‌های موفق چه خصوصیاتی را دارند









زندگی مشترک پر از پستی و بلندی است همیشه مانند روزهای اولش عاشقانه نیست‎
 
زندگی مشترک پر از پستی و بلندی است.
همیشه رابطه زناشویی مانند روزهای اولش، شبیه به فیلم‌های رمانتیک و
عاشقانه نیست. گاهی آن‌قدر افراد درگیر کار می‌شوند که یادشان می‌رود برای
یکدیگر وقت بگذارند. همین می‌شود که زندگی‌شان تبدیل به عادت می‌شود و تنها
چیزی که این بین رنگ می‌بازد عشق و علاقه است.
ادامه مطلب
سلام
آقای ارشادی از بیان رفت.
به همین راحتی
اما به کجا؟
خب یه سایت برا خودش برپا کرد
و مطالبش رو هم اونجا مینویسه از این به بعد
و اما آدرس وب ایشون
http://ershadi.cf.wotor.net
از این به بعد اونجا مینویسه
شما هم هرجای این پست کلیک بکنید مستقیم میرید تو وب ایشون
مطالب علمی ایشون رو از دست ندید! برا من که تا حالا خیلی مفید بوده. تمام
بسیاری از افراد در جست‌وجوی راهکارهایی برای ازدواج موفق هستند و می‌خواهند بدانند که چگونه می‌توانند در زندگی مشترک خود، عشق، آرامش و صمیمیت بیشتری را تجربه کنند. امروزه علم روانشناسی با گسترش پژوهش‌های خود در حیطه زوج درمانی و خانواده درمانی می‌تواند تا حد بسیار زیادی به کمک افراد بیاید و آموزش‌های لازم را در این زمینه به زوجین ارائه دهد. راهکارهای گوناگونی مانند خودآگاهی، شناخت یکدیگر و مهارت‌های گفت‌وگوی موثر وجود دارد که می‌توا
شما با اولین دعوت موفق با عنوان "کارآموز" وارد این طرح می شوید و با بالا بردن تعداد دعوت های موفقخود مرحله به مرحله جایزه های بزرگتری رو دریافت خواهید کرد.در این اپ بر اساس تعداد کل دعوت های موفق افراد، 12 جایگاه طراحی شده که در هر کدامپاداش های مختلفی برای عملکرد شما در نظر گرفته شده است.پاداش ها و شیوه محاسبه و تخصیص آنها در اپ متنوع و پیچیده است ولی بطور خلاصه شمابعنوانِ:1 . کارآموز: با هر دعوت موفق تا 1500 تومان جایزه2 . کاردان: با هر دعوت موفق ت
 
 
مثل همیشه دقیقه نود! 
الان که اینو مینویسم اطرافم پر از لباسه و تازه کتابامو جمع کردم و عازم سفرم!!
یه لیست از لوازم آشپزخونه و موادغذایی و... هم کنارمه که باید تا فردا جمع و‌جورش کنم  
..............................
 
بالاخره موفق شدن !!!
بالاخره به نقطه ای رسیدم که نمیتونم فرار کنم 
هیچ بهونه ای برای نرفتن ندارم 
از خدا که پنهون نیست از شما چه پنهون من برخلاف شعارهام از استقلال میترسم 
الان با این اوضاع مجبورم همه مسئولیت خودم رو به عهده بگیرم و مستقل ز
دیشب هم اتاقیم حرف هایی زد ک ب شدت منو متعجب کرد!
دختر 31 ساله داره بهم میگه ک با ی پسر 22 ساله اینترنتی آشنا شده و داره میره سر قراار و پسره عاشقش هست!! ینی داریم اصلا؟! پسره ی شهر دیگه س-سال سوم لیسانس. هم اتاقی من دکتری فلسفه داره و داره ارشد مجدد میخونه تو رشته روانشناسی!
انقدر راحت کلمه عاشقم شده رو ب کار می برد ک شاخ هام زده بود بیرون. هر شب ساعت 7 میره پارک لاله. میگفت شب ها اونجا بهتر درس میخونم. ولی دیشب کاشف ب عمل اومد ک اونجا با ی جمع پسرها دو
دیدم شهرداری دولت آباد بنر زده که در اون آغاز پروژه ادامه خیابان جانبازان را اعلام کرده بود . خوشحال شدم که بالاخره این پروژه بعد از سالها تاخیر شروع شد .. به محل رفتم .تو ذهنم این بود که چندین لودر و بولدوذر و ... اونجا کار می کنند .ولی دیدم چند تا کامیون شن اونجا ریختند و چند صدتا جدول و سیصد چهار صد متر از یک باند را جدول گذاری کرده بودند . خندم گرفت .. چه چیزایی تو ذهنم بود .. 
نمی‌دونم فقط من اینطوری ام یا بقیه آدم ها هم وقتی میرن خونه یه بزرگتر همین حس رو دارن اونجا هرچقدرم نوساز باشه بازم حال و هوای روزهای بی دغدغه کودکی رو داره و بوی اون روزا رو میده ؛ روزهایی که با ث و ن ز غوغای جهان فارغ بودیم و فقط از ته  دل میخندیدیم و مربای مامان جون پز می‌خوردیم روزهایی که ن که از من و ث یک سال بزرگتر بود یواشکی بهمون میگفت دوست داره عروس بشه و من و ث بهش میخندیدیم . اونجا خودم رو واسه خاله ها لوس میکنم و اونا هم قربون صدقه قد

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها